بدون تردید تفکر مانند یک کارآفرین موفق آرزوی هر فرد جویای موفقیت است. نکته مهم در این میان ناتوانی در زمینه ارائه یک پاسخ واحد و منسجم است با این حال راهکارهایی برای هماهنگی بیشتر با شیوه تامل و تفکر کارآفرینانه وجود دارد.
خوشبختانه در این زمینه تفاوتی میان کارآفرینان بزرگ و کوچک وجود ندارد بنابراین در هر سطح و موقعیت شغلی امکان استفاده از مزیت های این حوزه وجود دارد، با این توضیحات اجازه دهید به سراغ راهکارهای دستیابی به الگوی مناسب تر در زمینه تفکر کارآفرینانه برویم.
کارآفرینی بعنوان سمبل و نماد تلاش و موفقیت در امور تجاری بوده و کارآفرینان پیشگامان موفقیتهای تجاری در جامعه هستند. شواهدی وجود دارد که نشان می دهد علت توسعه ی کشور هایی همچون آمریکا ، ژاپن و آلمان که از نظر صنعتی توسعه یافته اند ، کار آفرینی است.
کار آفرینی هم اکنون به عنوان یک حرفه ظهور کرده است و همانند دیگر حرفه ها باید توسعه یابد و از طریق برنامه های آموزشی و دانشگاهی خاص مبتنی بر مطالعات رفتاری و تجربی ، پرورش پیدا کند . پارسون واسملسر ، کار آفرینی را یکی از دو شرط ضروری توسعه ی اقتصادی می دانند .
( شرط ضروری دیگر به نظر آنان عبارت است از خروجی افزوده ی سرمایه ) . شومپیتر نیز به علت نقش کارآفرینی در ایجاد نو آوری ، آن را محور کلیدی توسعه ی اقتصادی تلقی می کند .
دراهمیت و ضرورت کارآفرینی همین بس که بین سالهای (1980 – 1960) در هند تنها 500 موسسه کارآفرینی شروع به کار کرده اند و حتی بسیاری از شرکتهای بزرگ جهانی برای حل مشکلات خود به کارآفرینان روی آورده اند.
آماری از کشور امریکا در دست است که اشاره دارد؛ بیش از 69% از اختراعات و نوآوری ها توسط کار آفرینان واحد های صنعتی کوچک و متوسط انجام شده است .
منبع: