آیا برایتان پیش آمده است که موفقیتی را کسب کرده اید و وقتی دیگران از شما تعریف و تجدید می کنند٬ شما می گویید حتما هرکس دیگری هم جای شما بود می توانست این موفقیت را کسب کند؟
برای مطالعه مقاله راه های تقویت خودباوری به سایت ذهن مراجعه کنید.
حتما برای شما هم پیش آمده است که کمبود چیزی را حتی در خوشحال ترین لحظه خود حس کنید. برای مثال در زمانی که موفق شدید باز هم احساس غم یا کمبودی داشته باشید.
بسیاری مواقع این کمبود خودباوری است یعنی شما حتی در موفق ترین لحظه احساس رضایت از خود نمیکنید زیرا خودتان را باور ندارید.
مثلا یک موفقیت علمی کسب کرده اید و وقتی دیگران از شما تعریف و تجدید می کنند شما می گویید حتما هرکس دیگری هم جای شما بود می توانست این موفقیت را کسب کند و در همین حین شما به خود القا می کنید که ارزش موفقیتی که کسب کردید کم است.
برای مثال دیگر اینکه شما قبل از تلاش برای کاری جمله من نمی توانم را به کار می برید و اینگونه می شود که حتی شروع به آن کار نمیکنید.
ریشه نارضایتی و عدم خودباوری در کمبود اعتماد به نفس و همچنین سرخوردگی هایی در کودکی است.
خودباوری: قبول آنکه شکست بخشی از موفقیت است
صد در صد نمیتوانیم بگوییم شما می توانید از دست عدم خودباوری خلاص شوید، زیرا ترسیدن از شکست و ریسک کردن یک واکنش طبیعی است.
اما شما باید یاد بگیرید که شکست نیز بخشی از زندگی است.
منظور این است که مثلا اگر از سوال پرسیدن در کلاس می ترسید، در ردیف های جلو بنشینید و سوال یپرسید.
در این باره امام علی (ع) فرموده اند: هرگاه از کاری ترسیدی، خود را به کام آن بینداز. زیرا ترس شدید از آن کار دشوارتر و زیان بارتر از انجام آن کار است
یک لیست از تمام دستاورد ها و موفقیت هایی که تا بحال کسب کرده اید تهیه کنید، این کار باعث می شود هروقت که به آن نگاه میکنید به خود افتخار کنید و حس کنید که آدم موفقی هستید و باعث افزایش خودباوری میشود.
مثلا اگر یکبار نمره کامل در امتحان سختی گرفتید و آن را در لیست خود نوشتید، دفعه بعدی که امتحان سختی دارید، وقتی به آن لیست نگاه می کنید با خود فکر میکنید وقتی یکبار توانستید، پس اینبار هم میتوانید.
نحوه صحبت کردن و حرکات بدن یکی دیگر از راههایی است که میتوان از طریق آن در دیگران تاثیر گذاشت و به اصطلاح کاری کرد که اطرافیان شما را جدی در نظر آورند.
تحقیقاتی که در این زمنیه انجام شده نشان داده افرادی که اعتماد بهنفس بالایی دارند معمولا سرشان را بلند میکنند، نگاه چشمی متداومتری با دیگران برقرار و با صدای بلند صحبت میکنند. دقیقا حالات این گروه از افراد شبیه ورزشکاری است که گلی را به ثمر رساند.
فردی که تواناییهای خود را باور نداشته باشد به دستاوردهایی که آرزویش را دارد نمیرسد. چنین شخصی واقعبین نیست و به همین دلیل مسئولیت خطاهای خود را نمیپذیرد چون فکر می کند اگر اشتباهات را گردن بگیرد باعث بروز نوعی درد و رنج ذهنی و روانی در خود میشود.
به همین دلیل این گروه از افراد ترجیح میدهند برای فرار از واقعیت، دیگران و شرایط بیرونی را تنها دلیل اشتباهاتشان معرفی و با این کار خود را از فشار روانی خلاص کنند.
این که شما چه نوع توانمندیهایی داشته باشید بسته به میزان فعال بودن نیمکرههای مغزی شماست، یعنی بسته به این که نیمکره چپتان یا راست تان فعال تر است، نوع توانمندیها، علایق و رفتارهایتان متفاوت است.
برای فعال سازی نیمکره چپ مغز خود چه باید کرد؟
نیمکره چپ مغز ، سمت راست بدن را کنترل میکند. آدمهایی که نیمکره چپ قویتری دارند معمولا عاشق ریاضیات و فلسفه میشوند. آنها استادان تجزیه و تحلیل هستند و بهراحتی میتوانند اعداد و ارقام را به خاطر بسپرند.
آنها منطقی، منظم و سخنور هستند اما اگر از آنها بخواهید مقولهای را با مثال و شکل برایتان تعریف کنند گیج و ناتوان میشوند، چون کلمات را بهترین روش انتقال مفهوم میدانند، اما با این همه ویژگیهای خوب ممکن است در موسیقی و نقاشی و راههای خلاقانه چندان با استعداد نباشند.
* نیمکره چپ مغز قسمت راست بدن را کنترل میکند.
* ریاضیات و فلسفه را دوست دارد.
* نظم و طبقه بندی کردن را دوست دارد.
* همیشه منطقی و تحلیلگر با کارها برخورد میکند.
* با تنوع در زندگی مخالف است و زندگی منظم و از قبل تعیین شده را می پسندد.
* از انتقاد دیگران می هراسد.
اگر نیمکره چپ قدرتمندی داشته باشید و بخواهید از ریاضی، فلسفه و مهمتر از همه نظم و ترتیب در زندگی غافل شود و اگر به جای جزئی نگری کلنگر شوید، نیمکره چپ خود را سرکوب کرده است.برای آن که نیمکره چپتان را قوی کنید باید به ریاضی و فلسفه برگردید.
در طبیعت گردش کنید و از حس شنواییتان برای بیشتر و بهتر لذت بردن کمک بگیرید. هر کار و هر مسالهای را به بخشهای کوچکتر برای حل تقسیم کنید چون توانایی شما در جزئینگری بیشتر از کلینگری است.
جدول و پازل حل کنید و برای هر روزتان برنامهای مدون بنویسید. برای حفظ کردن از فیشبرداری استفاده کنید. فن بیان و سخنرانی را تمرین کنید.
داشتن عقاید و باورهای زیر مانع از پرورش نیمکره چپ می شوند:
* نظم داشتن در زندگی به معنای محدودیت است
* ریاضیات یا اینگونه دروس خسته کننده هستند و من به هر زحمتی شده نباید با آنها روبرو شوم.
* توجه به جزئیات، تلف کردن وقت است.
* نوشتن مطالب، هنگام مطالعه وقتگیر است و مرا خسته میکند.