قانون مورفی

قانون مورفی به شهرت جهانی رسید و امروزه علاوه بر استفاده از قانون اصلی مورفی، از مدل‌های مشابه دیگری نیز استفاده می‌شود که در ادامه آن‌ها را معرفی می‌کنیم.

اولین دیدگاه قانون مورفی به موضوع بی‌عرضگی اشاره می‌کند که معمولا این اتفاق‌ها با نتایج بدی همراه خواهند شد.

البته دیدگاه دومی نیز در قانون مورفی وجود دارد که عنوان می‌کند هیچ‌گاه کنترل کیفیت را فراموش نکنیم و سعی کنیم سطح انتظارات را بالا ببریم؛ چرا که یک اشتباه کوچک، پیامد‌های بسیار بدی را به دنبال خواهد داشت.

نخستین سطح

برخورد عامه‌ی مردم با این قانون است. کافی است در کوچه و خیابان از افراد مختلف بخواهید که تجربه‌ی خود را از قانون مورفی در زندگی‌شان بیان کنند. احتمالاً افراد بسیاری را خواهید یافت که مثال‌ها و خاطرات فراوانی در زمینه‌ی درست بودن این قانون دارند.

سطح دوم

برخورد کسانی است که با اصول روانشناسی آشنا هستند. آن‌ها به سرعت می‌توانند علتِ رایج شدن قانون مورفی و باور اغلب انسان‌ها به آن را برایتان شرح دهند:

اغلب مصداق‌های قانون مورفی که ما در زندگی خود می‌شناسیم و به خاطر می‌آوریم، حاصل خطاهای شناختی ذهن ما و به‌طور دقیق‌تر، خطاهای یادآوری در حافظه هستند.

خطاهای بسیار متنوعی در ذهن ما می‌توانند به تقویتِ باور به قانون مورفی کمک کنند.

منبع:

https://briefbook.ir/%d9%82%d8%a7%d9%86%d9%88%d9%86-%d9%85%d9%88%d8%b1%d9%81%db%8c/

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد