تفکر قالبی در روانشناسی

 تفکر قالبی مانع از آن میشود که با هر یک از اعضای گروه به عنوان یک فرد مستقل برخورد کنیم؛ زیرا تصوری را که درباره گروه داریم به افراد آن گروه نسبت میدهیم. حتی اگر بخشی از تفکر قالبی مبتنی بر واقعیت باشد، ممکن است عده زیادی از اعضای گروه با قالب فاصله داشته یا با آن متفاوت باشد.

– بر اساس نظریه اسناد، تفکر قالبی موجب استناد های دروغین میشود و به آنچه که ما به رفتار دیگران نسبت میدهیم، تاثیری میگذارد.

اروتسون در این مورد مثالی جالبی دارد؛ او میگوید: اگر یک سفید پوست متعصب ببیند که ظرف زباله جلوی خانه یک سفید پوست واژگون شده، به احتمال زیاد این کار را به سگهای که در جستجوی خوردنی هستند، نسبت میدهد.

نتیجه گیری

بعد از بررسی و تحلیل این رساله چنین نتیجه گیری میشود که تمام انسانها خصوصیات منحصربفرد دارند و در مورد آنها باید به اساس شخصیت خودشان قضاوت شود، و از هر گونه پیشداوری و تفکر قالبی در مورد آنها جلوگیری شود.

تفکر قالبی معمولاً از آنِ کسانی است که نسبتاً حسود، خودخواه، کینه دل و مغرور هستند و معمولاٌ در مورد کسانی که از امتیازات اجتماعی زیاد برخوردارند و یا برعکس از جمله اقلیت های اجتماعی هستند، بوجود میاید.

تفکر قالبی باعث بروز مشکلات زیادی اجتماعی در جامعه میشود، شخص که تفکر قالبی دارد در مورد تمام افراد یک گروه با یک قالب فکری میندیشد.

و آنهایی که در مورد شان تفکرات قالبی وجود دارد با گذشت زمان تلقین میشوند و خصوصیات که در تفکرات قالبی وجود دارد را از آن خود میداند، و در تنیجه باعث بدبینی، کمبود اعتماد بنفس و احساس بی عرضه گی در آنها میشود.

تفکرات قالبی با مکانیزم دفاعی جابه جایی تقریباٌ همسان است، زیراکه وقتی شخصی دلیل اصلی اضطراب و مشکلات خود را ندانست، او را به یک چیزی دیگری که در حقیقت دلیل اصلی نیست مربوط میپندارد.

منبع:

https://briefbook.ir/%d8%aa%d9%81%da%a9%d8%b1-%d9%82%d8%a7%d9%84%d8%a8%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d8%b1%d9%88%d8%a7%d9%86%d8%b4%d9%86%d8%a7%d8%b3%db%8c/

تفکر کل نگر چیست؟

ک متفکر کل نگر فردی است که سیستم‌ها را نه تنها شامل مجموعه‌ای از اعضا که شامل ارتباطات میان قسمت‌ها هم می‌بیند و فکر می‌کند که مشخصات یک سیستم به عنوان یک کل، تنها مجموع مشخصات اعضای سازنده آن نیست . تفکر کل نگر به ما کمک می‌کند که کل تصویر را با هم ببینیم و با جزئیات گیج نشویم.

فواید کل‌ نگری چیست؟

کل‌ نگری مانند جزءنگری، مزایا و معایبی دارد. به طور مثال، کل‌ نگری می‌تواند کمک کند تا یک تصویر کلی از یک چیز داشته باشیم، اما ممکن است گاهی دیدن جزییات آن نیز مفید و ضروری باشد. از مزایای اساسی آن می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

کل‌نگری به یک تصویر بزرگ می‌نگرد

زمانی که موضوعی را جست‌وجو می‌کنید، هر چند وقت نیاز پیدا می‌کنید تا یک قدم به عقب برگردید و به یک تصویر بزرگ بنگرید. جزءنگری کمک می‌کند تا هر درختی را جداگانه بررسی کنید اما کل نگری این امکان را به شما می‌دهد تا به کل جنگل بنگرید.

به طور مثال، هنگامی که به یک بیمار با مشکل روان برمی‌خورید، نگاه کلی بر سلامت روحی او کمک می‌کند تا همه‌ی عواملی را که بر زندگی روزانه‌ی او تاثیر می‌گذارند و رفتار فرد با محیط اطرافش را ببینید. متخصصان با استفاده از این رویکرد، بهتر می‌توانند رد علایم بیماری فرد را بگیرند.

منبع:

https://briefbook.ir/%d8%aa%d9%81%da%a9%d8%b1-%da%a9%d9%84-%d9%86%da%af%d8%b1-%da%86%db%8c%d8%b3%d8%aa%d8%9f/

تفکر کار آفرینانه

بدون تردید تفکر مانند یک کارآفرین موفق آرزوی هر فرد جویای موفقیت است. نکته مهم در این میان ناتوانی در زمینه ارائه یک پاسخ واحد و منسجم است با این حال راهکارهایی برای هماهنگی بیشتر با شیوه تامل و تفکر کارآفرینانه وجود دارد.

خوشبختانه در این زمینه تفاوتی میان کارآفرینان بزرگ و کوچک وجود ندارد بنابراین در هر سطح و موقعیت شغلی امکان استفاده از مزیت های این حوزه وجود دارد، با این توضیحات اجازه دهید به سراغ راهکارهای دستیابی به الگوی مناسب تر در زمینه تفکر کارآفرینانه برویم.

اهمیت و ضرورت کار آفرینی

کارآفرینی بعنوان سمبل و نماد تلاش و موفقیت در امور تجاری بوده و کارآفرینان پیشگامان موفقیتهای تجاری در جامعه هستند. شواهدی وجود دارد که نشان می دهد علت توسعه ی کشور هایی همچون آمریکا ، ژاپن و آلمان که از نظر صنعتی توسعه یافته اند ، کار آفرینی است.

کار آفرینی هم اکنون به عنوان یک حرفه ظهور کرده است و همانند دیگر حرفه ها باید توسعه یابد و از طریق برنامه های آموزشی و دانشگاهی خاص مبتنی بر مطالعات رفتاری و تجربی ، پرورش پیدا کند . پارسون واسملسر ، کار آفرینی را یکی از دو شرط ضروری توسعه ی اقتصادی می دانند .

( شرط ضروری دیگر به نظر آنان عبارت است از خروجی افزوده ی سرمایه ) . شومپیتر نیز به علت نقش کارآفرینی در ایجاد نو آوری ، آن را محور کلیدی توسعه ی اقتصادی تلقی می کند .

دراهمیت و ضرورت کارآفرینی همین بس که بین سالهای (1980 – 1960) در هند تنها 500 موسسه کارآفرینی شروع به کار کرده اند و حتی بسیاری از شرکتهای بزرگ جهانی برای حل مشکلات خود به کارآفرینان روی آورده اند.

آماری از کشور امریکا در دست است که اشاره دارد؛ بیش از 69% از اختراعات و نوآوری ها توسط کار آفرینان واحد های صنعتی کوچک و متوسط انجام شده است .

منبع:

https://briefbook.ir/%d8%aa%d9%81%da%a9%d8%b1-%da%a9%d8%a7%d8%b1-%d8%a2%d9%81%d8%b1%db%8c%d9%86%d8%a7%d9%86%d9%87/

تفکر گروهی چیست؟

در همین حال هر کس که در «تفکر گروهی» به معنای واقعی آن مشارکت جوید مسوولیت استدلال عقلایی خود را کنار گذاشته است. کسی که گروهی می‌اندیشد، برای تصمیم‌گیری درباره درست و غلط به جای خود، به درجات مختلف متکی به دیگران است.

مثلا شخصی را در نظر بگیرید که عضو انجمن معتادان به الکل است. او فکر می‌کند: «به نظر اینها وضعیت من خوب است. پس باید وضعیتم خوب باشد.» اما معیار این خوب بودن چیست؟ آیا معیاری عینی است و اگر بله، کدام است؟ آیا معیار فقط همین دیگرانی نیستند که وضعیتی کم یا بیش مشابه با شما دارند؟


اگر اینچنین در نظر بگیرند، در زندگی‌تان پیوسته در حال حرکت از سوی گروهی به سمت فردگرایی هستید. مجبور خواهید شد که اشتباهات فکری را تشخیص داده و اصلاح کنید و هرچه بیشتر و بیشتر زندگی‌تان را برپایه استدلال منطقی استوار کنید تا باور اکثریت.

آنگاه عقاید و نتیجه‌گیری‌های عموم دیگر برای شما معیار قضاوت نخواهد بود. فردگرا این سوال را در خود درونی می‌کند که «من چه فکر می‌کنم و برای این فکرم چه دلایلی دارم؟» این باید به تدریج جایگزین عادت تفکر گروهی شود که می‌گوید «بقیه چه فکر می‌کنند؟»

فردگرایی اساس جامعه آزاد را تشکیل می‌دهد. فردگرایی خیلی عمیق‌تر از یک مشی شخصی، یا حتی باوری اخلاقی است. فردگرایی یعنی چگونه استفاده از ذهن در سامان دادن به تمام امور زندگی، یعنی به نوعی بازتاب فلسفه فکری در قالب اعمال زندگی روزانه است.

کسانی که گروهی فکر می‌کنند اغلب سوسیالیسم و کنترل دولتی را می‌پسندند. آنها تایید اعمالشان توسط دیگران را دوست دارند و می‌خواهند که از این طریق قواعد کارشان روشن شود.

فردگرایان برای آنکه به توانایی‌هایشان دست یافته و بتوانند آنها را محقق کنند به آزادی نیاز دارند. آنها ترجیح می‌دهند اشتباهات و اصلاحات، خود را داشته باشند تا اینکه ندانسته از دستورالعمل سایرین پیروی کنند.

راست است که ارقام قدرت دارند، اما این قدرت باید بر پایه تفکر و فعالیت اذهان مستقل باشد. جامعه‌ای که همه مردم‌اش مدام منتظرند که دیگران به جای آنها فکر کنند برای طولانی مدت دوام نخواهد آورد. افراد نیز همین طورند.

گاهی از اوقات تمایل یک گروه کاری ، اجتماعی و یا سیاسی به همبستگی باعث می شود که افراد گروه تمایل خود را برای اظهار نظرمخالف با نظر گروه، بیان راه حلهای جایگزین و یا بیان نظرات انتقادی خود خودداری کنند.

در این هنگام می گوئیم که گروه فوق دچار عارضه “تفکرگروهی ” شده است. تفکر گروهی موجب دور شدن گروه از تصمیم گیری هوشمندانه و یافتن راه حل مسائل می شود .

ایروینگ جین در سال 1972 هنگام تحقیق در مورد نارسائی های تصمیم گیری گروهی متوجه این مطلب شد که وقتی در گروهها نظرات مخالفی وجود ندارد اطلاعات لازم برای تصمیم گیری هوشمندانه جمع آوری نمی شود و مسایل به خوبی مورد تجزیه و تحلیل قرار نمی گیرند و در نهایت گروه تصمیمات ضعیف می گیرد .


منبع:

https://briefbook.ir/%d8%aa%d9%81%da%a9%d8%b1-%da%af%d8%b1%d9%88%d9%87%db%8c-%da%86%db%8c%d8%b3%d8%aa%d8%9f/

تفکر منطقی چیست؟

ربارهٔ ماهیت تفکّر منطقی، عقاید و نظریه‌هاى مختلفى ابراز شده است. بعضى معتقدند که معرفت هیچ‌گاه بطور مستقیم حاصل نمى‌شود؛ مثلاً کسى که در یک روز سرد زمستانى در کنار بخارى نشسته است و از پنجره، مناظر پوشیده از برف را مى‌نگرد، اشتعال زغال یا هیزمى را که در بخارى مى‌سوزد به صورت احساس خالص درک نمى‌کند.

آنچه به وسیله حواس به ذهن او منتقل مى‌شود، مانند طبیعت پوشیده از برف، درجه‌اى از گرما، نور، شعله و صدایى خاص، موادخام تجربه را تشکیل مى‌دهند، اما آنچه در ذهن مجسم مى‌شود و جریان پیدا مى‌کند، غیر از موادخام است.

تصمیم‌گیری:

از میان فرضیه‌های مختلف یکی از آنها را به عنوان بهترین فرضیه که با شواهد موجود تأیید شده است، انتخاب و به دنبال آن تصمیم‌گیری متناسب با موقعیت‌ را انجام می‌دهیم.

این بود مراحل یک تفکر منطقی از نظر ساختار که اگر به صورت صحیح طی شود شما می‌توانید در موقعیت‌های مختلف مسایل مورد نظرتان را درست حل نمایید.

نظر جان دیویی در مورد تفکر منطقی

جان دیویی در مورد تفکر منطقی و رونده شکل‌گیری آن می‌گوید: تفکر منطقی به وسیلة بررسی فعال، مداوم و دقیق هر عقیده یا معرفت در سایة دلایلی که آن را تأیید می‌کند. و نتایج بیشتری که از آن به دست می‌آید، تشکیل می‌شود.

تجربه نشان داده است افرادی که در زندگی‌شان موفق هستند اگر رمز موفقیت آنان را جویا شویم به این نتیجه می‌رسیم که آنها افرادی هستند که در مسایل و موقعیت‌های زندگی‌شان قادرند درست تصمیم بگیرند با استفاده از تجربه‌های پیشین نظامی فکری را به وجود آوردند که در موقعیت‌های کنونی و شرایط جدید، ابتدا مسایل را تجزیه و تحلیل می‌کنند تا تشخیص دهند که ماهیت آن مسأله چیست؟

و با کدام یکاز موقعیت‌های پیشین شباهت دارد. شما هم بکوشید یک نظام فکری منسجم و هماهنگ را پایه‌ریزی نمایید سه مرحله مذکور را در هر مسأله‌ای اجرا نمایید.



منبع:

https://briefbook.ir/%d8%aa%d9%81%da%a9%d8%b1-%d9%85%d9%86%d8%b7%d9%82%db%8c-%da%86%db%8c%d8%b3%d8%aa%d8%9f/