اینفلوئنسر مارکتینگ زمان میبرد و باید شفاف و صادقانه باشد. اینفلوئنسر درباره خوبی و بدی کالاهایتان صحبت خواهد کرد. اما آنها این کار را به روشی انجام میدهند که بسیار قابلاعتمادتر و مفیدتر از هر تبلیغی باشد.
زمانیکه کار بهدرستی انجام شد، اینفلوئنسر مارکتینگ تقویتکننده خواهد بود: این نوع بازاریابی توانایی دسترسی، اعتبار و هنر فروشندگی جامعه اینفلوئنسرها را بهکار میگیرد تا از کالای شما در برابر مشتری حمایت کند و نتیجه آن آگاهی، بهبود ادراک و اقدام به خرید توسط مشتری خواهد بود.
اینفلوئنسری که انتخاب میکنید، درباره شرکت شما سخن خواهد گفت و سفیر برندتان خواهد بود. بنابراین قبل از اینکه کار را با فردی آغاز کنید، از خود بپرسید: «آیا این فرد بهترین فرد برای معرفی شرکت من است؟»
قبل از شروع کار باید تحقیق دقیقی درباره اینفلوئنسر انجام دهید. برخی ایدههای تحقیقی قبل از شروع کار با اینفلوئنسر بالقوه به شرح زیر است:
الف) همه پروفایلهای رسانه اجتماعی وی را مشاهده کنید.
ب) مطمئن شوید که آنها درباره موضوعاتی بحث نمیکنند که به ارزش محصولات یا خدمات شما صدمه وارد کند.
ج) مطمئن شوید که آنها مؤدب هستند، مطالب را فصیح بیان میکنند و مطالبی را مینویسند که بهخوبی درباره آنها تحقیق کردهاند.
سعی کنید که انتخاب خود را به تعداد فالورهای اینفلوئنسر بالقوه منوط نکنید. اینفلوئنسرهای کوچک را نیز بررسی کنید. آنها به شما این امکان را میدهد که بهجای پرداخت هزینه زیادی برای یک اینفلوئنسر، فعالیت طولانیتر را به انجام برسانید و یا به شما این شانس را میدهند که تعدادی اینفلوئنسر را همزمان بهکار ببرید.
اینفلوئنسرتان باید با پیامهای برندتان سازگار و منطبق باشد، مخاطبان اختصاصی داشته باشد و قادر باشد با شما سریع و اجمالی ارتباط برقرار کند. درنظر داشته باشید که یک ساختار تبلیغاتی با نام دهانپرکن مشهور برای توصیه به خرید محصولات خود ایجاد نکنید.
بهجای بیان مطالب درباره منافعی که مخاطبتان از خرید کالا یا استفاده از خدمات شما بهدست میآورد، مطمئن شوید که اینفلوئنسرتان برای اینکه محصولتان را به خریداران روشن و مناسب نشان دهد، مطالب دستاولی ارائه میکند.
منبع:
انگیزههای متعددی باعث میشود تقریبا همه انسانها در طول زندگی خود به «سرمایهگذاری» بیندیشند. با این حال، سوالات و ابهامات گوناگون قبل از شروع سرمایهگذاری، باعث میشود تا تنها عده اندکی از آنها وارد این مسیر پر چالش اما جذاب شوند.
سرمایهگذاران زیادی بودهاند که وارد این مسیر شده، بخشی از آن را طی کرده و با شکست مواجه شدهاند. از طرفی عده کسانی که در فرآیند سرمایهگذاری تلاش کرده و به موفقیتهای چشمگیری رسیدهاند نیز کم نیست.
با اینکه در فرآیند سرمایهگذاری بخش اندکی از مسیر غیر قابل پیشبینی است، اما عمدتا مرز جداکننده دو گروه سرمایهگذار یاد شده، میزان هوشیاری آنها در عوامل مختلفی است که فرآیند سرمایهگذاری را تحت تاثیر قرار میدهد.
بعد از شناخت بازار و بازیگران مختلف، گام بعدی انتخاب زمینه فعالیت است. بهعنوان مثال بعد از اینکه فرد بازار تولید کالا و خدمات را انتخاب کرد، سوال بعدی این است که در تولید چه کالایی سرمایهگذاری کند. یا در صورتی که بازار سهام انتخاب شد، گام بعدی این است که سهام چه شرکتی خریداری شود.
میزان موفقیت و سودآوری سرمایهگذاری تا حد زیادی به دقت انتخاب این مرحله بستگی دارد. سه عامل موقعیت جغرافیایی، حمایتهای خارجی، پیشبینی صحیح از آینده در انتخاب زمینه فعالیت باید مورد توجه قرار گیرد.
لحاظ موقعیت جغرافیایی در انتخاب زمینه فعالیت از یک طرف در هزینههای اولیه سرمایهگذاری و از طرف دیگر در فروش کالای سرمایهگذاری شده موثر است.
بنابراین انتخاب کالایی برای سرمایهگذاری که مواد اولیه تولید کافی و با قیمت مناسبی در منطقه مورد نظر وجود دارد میتواند سودآوری سرمایهگذاری را تحتالشعاع قرار دهد.
به عبارت دیگر در یک سرمایهگذاری بلندمدت، اگر پیشبینی شد که در آینده مشکل کمآبی وجود دارد روی آوردن به سرمایهگذاری در یک محصول کشاورزی آببر ممکن است سرمایهگذاری را با شکست مواجه کند.
یا در منطقهای که نفت و فرآوردهای نفتی در آن با هزینه کم و به وفور در دسترس است سرمایهگذاری در این زمینه میتواند یک گام سرمایهگذار را به جلو راند.
یا در زمینه خرید سهام، توجه به سهام شرکتهایی که از سوی دولت یا هر نهاد قدرتمند دیگری مورد حمایت قرار میگیرند، میتواند سرمایهگذاری را در شرایط امنتری قرار دهد.
با استناد به مطالعات صورت گرفته، عمده تغییرات در بازار قابل پیشبینی هستند از طرفی مبنای پیشبینی تغییرات بازار تحلیل اطلاعات است بنابراین موثرترین راه افزایش اطلاعات، از بازار به شکلهای مختلف است.
منبع:
جریان ارزش مجموعهایی است از کلیه اعمال ضروری برای یک محصول معین ، این موضوع شامل همه فرایندهای تولید محصولات و خدمات یعنی از انگاره تا ورود محصول و خدمات به بازار را دربر میگیرد.
شناسایی کل جریان ارزش برای هر محصول معین و گاهی برای خانواده هر محصول گام بعدی تفکر ناب است . به این طریق وجود حجم بسیار زیاد اتلاف (Muda) در سازمان برملا می گردد .
هنگامی که ارزش به طور دقیق تعیین میشود و بنگاه اقتصادی ناب جریان ارزش یک محصول معین را نقشهبرداری کرده و گامهای پر اتلاف حذف میشوند ، آنگاه نوبت گام بعدی تفکر ناب فرا میرسد که همانا به حرکت درآوردن گامهای ارزشآفرین است.
حرکت (Flow) عبارتست از انجام وظایف بطور پیش رونده در طول جریان ارزش به گونهای که یک محصول بدون توقف ، بدون ضایعات و بدون پسروی ، از طراحی به بازار ، از سفارش به تحویل و از مواد خام به دست خریدار برسد.
برای دستیابی به این منظور ، وقتی ارزش تعریف شد و کل جریان ارزش مشخص شد ، نخستین گام ، توجه بر یک هدف واقعی است ؛ یعنی تمرکز بر یک طرح معین ، یک سفارش معین ، خود محصول و پیش چشم داشتن آن از آغاز تا پایان.
گام دوم نادیده گرفتن مرزهای سنتی مشاغل ، مسیرهای شغلی ، کارکردها و شرکتهاست تا بنگاه اقتصادی تفکر ناب شکل گیرد ، پدیده ای که میتواند همه موانع موجود بر سر راه حرکت پیوسته محصول معین را از میان بردارد .
سومین گام ، بازاندیشی وظایف معین و ابزارآلات است ، به این منظور که هرگونه پسروی و وقفه از بین برود و طراحی ، سفارش و تولید یک محصول معین بتواند پیوسته پیش برود .
منبع:
https://briefbook.ir/%d8%aa%d9%81%da%a9%d8%b1-%d9%86%d8%a7%d8%a8-%da%86%db%8c%d8%b3%d8%aa%d8%9f/
به هر حال کودکان با دسترسی به این شبکه های مجازی و تبلیغات و محتوای آن نیاز به ابزاری دارند که تا بتوانند درستی و نادرستی اطلاعات را ارزیابی کنند. همین یک دلیل کافی است تا جدی بودن ضرورت یادگیری تفکر نقادانه را به والدین گوشزد کند.
همچنین مطالعه مرکز ملی اطلاعات زیست فناوری ایالات متحده در این خصوص میگوید: تفکر انتقادی نه تنها بر افزایش خلاقیت کودکان تاثیر می گذارند، بلکه می تواند به توسعه ویژگی هایی نظیر کنجکاوی، انعطاف پذیری و پویایی ذهن بینجامد.
واقعیت آن است که تفکر انتقادی بیش از هر چه باید در مدارس پرورش و شکوفا شود. اما با توجه با ناکار آمدی مدارس در ایران، ما پدر مادرها باید بتوانیم زمینه تفکر انتقادی را در بچه هایمان مهیا کنیم.
آموزش تفکر نقادانه نیازمند ارائه یک سری دستور العمل های مشخص به کودکان و ملزم ساختن آنها با پیروی از این متدها است. اما باید مراقب باشید که در این حیطه هیچ گونه رفتار تعصب آمیز و یا توام با اجبار از خود نشان ندهید. اگر کاری را از کودک خود میخواهید، همیشه دلیل آن را نیز شرح دهید.
پرسش اساس تفکر نقادانه است. پرسشگری توانمندی ذهنی کودکان را افزایش میدهد و یادگیری را برای آنها مفرح و مهیج می کند. از طریق پرسش کردن، کودکان نقش فعال بیشتری در تفکر نقادانه و استدلال پیدا میکنند. پس:
کودکان را به پرسش کردن و پرسشهای بیشترتشوبق کنید؛ از کودکان پرسشهایی بپرسید که میدانید جوابشان را میدانند. اجازه دهید آنها احساس کنند که خودشان جواب را یافتهاند؛ فضای یادگیری را برای ایده های که آنها می دهند باز بگذارید.
اجازه دهید تا آن ها از تجربه ایده های جدید راحت باشند و از خطا کردن، نترسند؛ جواب اشتباه را به عنوان یک فرصت یادگیری تلقی کنید.
منبع:
«تفکر واگرا به فرآیند فکری گفته میشود که در آن افراد از زوایایی متفاوت و غالبا خارج از چهارچوبهای عادی و سنتی به مسائل نگاه کرده و راهحلها و ایدههای جدیدی پیدا میکنند.»
به طور کلی در این نوع نگرش باید دنبال پیدا کردن همه پاسخهای ممکن بدون توجه به کارآمد بودن یا نبودن آنها باشید. به این ترتیب، در این نوع نگرش شما فارغ از آن که بعضی ایدهها ممکن است در ظاهر عجیب و غیرعملی به نظر برسند، صرفا دنبال خلق هرچه بیشتر ایدههای خلاقانه هستید.
هدف از این سبک تفکر، در نظر گرفتن ایدههای مختلف درباره یک موضوع خاص و در مدت کوتاه است.
اما تفکر واگرا گاهی اوقات باعث افزایش ریسک موفقیت کارها نیز میشود. به همین دلیل، در مقابل تفکر واگرا نوع دیگری از نگرش به نام تفکر همگرا وجود دارد. در تفکر همگرا، افراد بر اساس عقل و منطق تصمیم گرفته و به همین دلیل خطر اشتباه را کاهش میدهند.
نمونه بارز تفکر همگرا زمانی است که در امتحانات چند گزینهای شما تنها مجاز به انتخاب یک گزینه هستید. هرچند ممکن است معتقد باشید چند گزینه درست وجود دارد، اما باید فقط جوابی را که از سایرین درستتر است، انتخاب کنید.
بنابراین اگرچه این دو فرایند تفکر، تفاوت زیادی باهم دارند، اما تفاوتهای موجود به معنای خوب یا بد بودن یکی از آنها نیست؛ بلکه این دو نگرش مکمل هم است و تفکر واگرا برای رسیدن به بهترین راهحل، متکی به تفکر همگراست.
به همین دلیل، زمانی که با استفاده از تفکر واگرا به انبوهی از ایدههای نو میرسید، لازم است با تفکر همگرا به بررسی ایدهها بپردازید و بهترین آنها را انتخاب کنید. همچنین اگر با استفاده از تفکر واگرا، ایده جدیدی پیدا میکنید، بیشک تفکر همگرا میتواند برای اثبات کارایی آن دلایل قانعکنندهای پیدا کند.
در طول تاریخ هم انسانها با همین نگرش خاص توانستهاند برای حل مسائل مختلف راهحلهای جدید پیدا کنند، اختراعات متنوع داشته باشند و حتی قانونهای جدید به تصویب برسانند.
یکی دیگر از مزایای تفکر واگرا این است که اگر در سِمت رهبری قرار دارید، با استفاده از این تفکر قادر هستید بیشتر از افراد دیگر، در شرایط پیش آمده و سایر موضوعات تاثیرگذار روند کاری خود انعطافپذیر باشید.
منبع: